ضربه خوردیم وشکستیم ونگفتیم چرا
مادهان از گله بستیم ونگفتیم چرا
جای " بنشین" و "بفرما" بتمرگی گفتند
ماشنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا
"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم هنوز
ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا
دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا
چه چراها که شنیدیم و ندانیم چرا
ماهمین بوده و هستیم ونگفتیم چرا
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4